×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

سفر عشق 2

دو جوان عرب كه به زبان انگليسي آشنا بودند جهت چك نهايي به كامپيوترهايي كه توسط نيروهاي نظامي كنترل مي شد هدايت شديم مشخصات ما را چك ليست نموده بعد از آن براي بازرسي بدن  و ساكمان به فرودگاه رفتيم در حين بازرسي قيافه هايي كه حاكي از نارضايتي از قرآن و مفاتيح ما به محض مشاهده قابل رويت بود و چنان خود را متاسف از كتب نشان مي دادند كه ما تصور ميكرديم كه اينان عالم دهرند  من به زبان عربي به يكي گفتم كه اين قرآن چاپ سوريه است وسر خود را به علامت تائيد حركتي داد و بعد متوجه شدم كه ايشان افغاني هستند لباس عربها را پوشيده اند كاملا به زبان فارسي آشنا ميباشندو اينجا در استخدام دولت عربستان بوده و از حقوقي كه مي گيرند زندگي مي كنند . بعد از اتمام بازرسي ساكها به محوطه اي كه از قبل براي كليه زائرين جداگانه آماده كرده بودند جهت استراحت سكني گزيديم داخل محوطه اي كه بناهایي با پايه هایي بلند وسقفي همچون چتر برسر حجاج سايه گسترانیده بود هم براي مسافرين روز قابل استفاده بود وهم مسافرين شب يعني فضاي بسته نبود كه انسان در آن بصورت حبس در اين هواي گرم و شرجي بسر برد بلكه به تناسب آب و هواي منطقه ساخته شده بود داراي غرفه هاي بسيار زياد كه هنگام رسيدن ما به آنجا اكثرا بسته بودند و فقط رستوران بود كه در حال پذيرايي از حجاج رسيده از راه بود هر باري كه بلندگوي فرودگاه فرود هواپيمايي را از كشورهاي مختلف اعلام ميكرد نظرها به سوي سالن هاي  خروجي جلب مي شد از كشورهاي مختلف با لباسهاي مختلف و متحدالشكل بعضي از مسافرين با لباس احرام وارد ميشدند وبه جايگاه خود جهت استراحت عازم وزماني را تا تهيه اتوبوس براي عزيمت به مدينه سكني مي گزيدند. همراه دوستم براي درمان تركيدگي لب خود كه از ايران شروع شده بود به بهداري ايران مستقر در فرودگاه جده رفتیم بعد از ويزيت و تجويز پماد و قرص وتشكر از پزشك زحمتكش در آن وقت شب كه به زائرين خدمت مي كرد.

  عقربه هاي ساعت1:11 صبح را نشان مي داد از بهداري بيرون آمدم وبه ساير كاروانهاي ازراه رسيده سركشي كردم كارواني از گناباد از توابع استان خراسان كه مدينه قبل بودندتوجهم را جلب كرد البته بي جهت نيز نبود چون يك عده عرب در آن حوالي در حال پرسه زدن بودند كنجكاو شدم جلو رفتم در يك لحظه جنب جوشي در كاروان ايجاد شد خانم مسني دست در ساك خود برد اول فكر كردم كه احيانا احساس خطر كردند مواظب اثاثيه خود هستند اما بعد فهميدم نه دچار خيالات شدم آري فروشنده و خريدار خوب همديگر را مي شناسند هر چند اگر زبان همديگر را بلد نباشندولي اشاره تنها زبان بين المللي است كه خريدار و فروشنده آشنايي كاملي به آن دارند.آري از داخل قمقمه بسته هاي كوچك زعفران بيرون آمد وخانم مسن كه با دست اشاره ميكرد 5 انگشت خود را با زبان شيرين گنابادي و ريال تركيب مي كرد از تركيب دست وزبان كلمه بين المللي را جهت قيمت كالا براي خريدار مشخص مي كند و خريدار انگشتان كمتري را نشان مي دهد و خلاصه فروشنده با مبلغ پيشنهادي خود جنس را به خريدار مي فروشد از ميان لباس احرام زنانه وسجاده بسته هاي گز اصفهان پسته دامغان و رفسنجان بيرون آمد آنها نيز به همين ترتيب به قيمتهاي 6و 8 ريالي فروخته مي شود پس از مدتي كه به تماشاي اين حركات نظاره گر مي شوم  تبسمي كرده ودر حالي كه به دوستم مي نگرم گفتم ما ايرانيها اينطور بايد شناخته شويم لبخندي زد گفت از راهي كه اينان ميروند بله اما براي ما قرآن معيين كرده است اينان در طول عمر خويش و با اين سن براي اداي واجب مي آيند وما براي آشنايي اقوام مختلف و انجام عمل واجب طبق فرامين قران عمل مي كنيم با آن خانم گنا بادي مبادرت به صبحت مي كنم اول با حياي زنانه با من طرف صبحت نمي شود شايد از معامله اي كه كرده خجالت مي كشدخلاصه بامن طرف صبحت ميشود ميگويم براي شما صرف دارد در ايران چند خريدي كه حال اين قيمت مي فروشي ميگويد استفاده داردبهر حال سيد جليل القدري در كاروان حاضر ميشود وبا تذكربه  خريداران و فروشندگان  محيط خلوت مي گرددوما نيز به كاروان خود ملحق ميشويم عده اي از كارگران مشغول در فرودگاه كه روي سينه شان كلمه(( دله)) نوشته شده است با جانبازان در حال گفتگو هستند خود را بنگلادشي معرفي ميكنند واظهار مي دارند زن وبچه هايشان در بنگلادش زندگي ميكنند واينان بخاطر نبود كار ودرآمد مناسب در عربستان شاغل هستند ياد جوانان خودمان مي افتم كه گروه گروه به كشورهاي ديگر براي اشتغال از ايران مهاجرت ميكنند و شايد آنها نيز به چنين كارهايي مشغول هستند آنها مي گويند مزد كم است اما مجبور به كار كردن هستيم افكاري روشن دارند وبه سوالات سياسي نيزمي پردازندمي پرسند شما بسيجي هستيد منظور اينان اين بود كه شما از همين راه حقوق بگيرهستيديا اينكه شغل رسمي تان است كه به اينان ميگويم نه بسيجيان داراي شغلهاي مختلفي هستند كه بنا به ضرورت هروقت جنگي در كار باشد براي دفاع از ميهن اسلامي خود هميشه آماده هستيم كه البته آنها فكر مي كردند كه بسيجي شغل رسمي واز اين راه درآمد كسب مي كنند همچون ساير كشورهاي ديگر كه مزدور استخدام مي كنند  خادمين كاروان با مسئولين چاي را براي نوشيدن به ميان جانبازان توزيع ميكنند شام را صرف كرده  تا آماده شدن اتوبوس براي انتقال  اين عزيزان به مدينه مختصر استراحت نموديم.  

تا مدينه 6 ساعت راه است ودراين مدت از خستگي به خواب رفتم در بين راه زماني را كه بيدارم رستورانها و پمپ بنزينها و مساجد بين راه موجود است و آبادي چنداني به چشم     نمي خورد نماز صبح بلند شدم وارد مسجد براي اداي نماز مي شويم كاملا سطح مسجد مفروش به نقوش سجاده است هواي شرجي  دم گرفته در مسجد توان انسان را مي گيرد وهوا  براي ما غير قابل تحمل است هر چند براي وصل به يار بايد تحمل كرد بعد از نماز به سوي مدينه حركت كرديم.

 

صبح جمعه 17 ارديبهشت

 

 به شهر مدينه نزديك مي شويم همسفران يكي يكي از خواب برميخيزند چشمها همه پف كرده است هم زيادخوابيده وهم جاي راحتي براي خواب نبود باديدن مناره هاي مسجد نبي صلوات در اتوبوس طنين انداز شد گنبد سبز وزيباي مسجد نبي انسان را به وجد ميآورد با ديدن گنبد سبز مسجد نبي اشك چشمانم همچون شبنم صبحگاهي بر صورت گل نمايان بود.صلوات پي در پي و شعري را كه از قبل حفظ كرده بوديم براي خود زمزمه مي كرديم اين زمزمه همه گير شد هر كس حال و هوايي براي خود داشت روز جمعه روزي كه پيغمبر خدا وارد قبا شده بود روزي كه اولين نماز جمعه را برگزار نمود روزي كه منتظر خليفه خود علي ابن ابي طالب ماند تا با هم به مدينه وارد شوند شهري كه پيغمبر خدا اولين پيمان سياسي را بين اقوام مختلف در مدينه در جهان بنا نهاد شهري كه بر خود جنگ بدر، احد و احزاب را ديده بود شهري كه ده سال شاهد تبليغ دين خدا توسط رسول خدا و يارانش به اقصي نقاط جهان بود شهري كه مركز ديانت و سياست بود شهري كه خدا و فرشتگانش به آن افتخار مي كردند شهري كه پس از 13 سال آزار و اذيت قريش به مکیان پناه داد شهري كه حسنين در آن پا بدنيا گذاشتند شهري كه بزرگترين گردنكشان قرن در آن به زانو در آمدند شهري كه فرشته وحي بارها به رسول گرامي خدا نازل شده است شهري كه ملائكه بيش از چند بار بر زهراي اطهر نازل شد شهري كه بعد از آن همه افتخار، براي اهل بيت بعد از فوت پيامبر مظلوميتها را شاهد بود شهري كه دلاوريهاي جوانمردان دفاع از اسلام را ديده بود شهري كه مردم آن با تمام جان ومال خود به مهاجرين مساعدت كردند چطور شد به يكباره آن همه افتخار تبديل به ذلت وخواري و بي اعتنايي به اهل بيت عصمت و طهارت شد شهري كه يثرب بود مدينه النبي گشت و شهري كه مدينه النبي بود به يثرب تبديل گشت چه شد كه ورق روزگار برگشت و ولي خدا خانه نشين شد چطور شد زماني را كه همچون شير در مقابل دشمنان خدا يك تنه مقابله ميكرد اما آنروز استخوان را بر گلو پذيرفت جاي كه مي گويند زماني كه علي را   كشان كشان به طرف مسجد مدينه مي كشيدند تا از او بيعت بگيرند ياد خيبر افتادم چنان مردانه ميجنگيد اما آنروز او را چه ميشود كه اصلا حتي دفاع از خود را نيز جايز نمي داند و آنجا بود كه دين رسول خدا را حق ديدم و به اسلام گرويدم چه شد به يكباره آسمان مدينه النبي تاريك گشت قبر رسول الله به لرزه در آمد فرشتگان خدا به زجه در آمدند اولياءخدا سرافكنده شدند علي مهر سكوت بر لب زد به دفاع بر نميخيزد و خانه فاطمه زهرا در آتش  ميسوزد محسن چند ماهه اش در شكم سقط ميگردد گونه هاي گلگون و اشك ديده نماز شبانه و راز و نياز سحر او از سيلي آن ناجوانمرد سرخ ميگردد خدايا چطور مي توانم وارد شهري شوم كه آثار مظلوميت اهل بيت در آن هنوز نمايان است حسين براي آخرين وداع با جد بزرگوارش بر سر قبر او مي آيد يا انكه به خانه مادر مظلومه اش ويا به قبرستان بقيع وبيت احزان زهرا ميايد مدينه شهر پيامبر تورا چه شده است روزگاري كه اينهارا مي ديدي اما تكان نخوردي مدينه شهر پيامبر تو در خود خاطره ها داري كه باز تبديل به يثرب شدي اين همه زائري كه اينجا مي ايند آيا لمس مي كنند آن دردهاي گذشته ات را حال نيز چنين است پيروان علي ياراي سخن گفتن ندارند حق زيارت بقيع را ندارند.

آري به اقامتگاه خود مي رسيم که اسم آن ابيض است حدود 1كيلومتر با مسجد فاصله داريم به سالن اجتماعات براي ايراد سخنراني آقاي پيشگاهي فرد جمع مي شويم مختصر صبحانه اي خورده آنگاه اتاقهايمان را مشخص مي كنند كه داراي دستشويي و توالت و حمام است نفراتي كه در يك اتاق با هم هستيم جملگي از يك استان هستيم همه به  زبان هم آشنایيم ساكهاي بزرگ خود را تحويل گرفتيم براي اينكه كمبودي وجود نداشته باشد درون ساك را بررسي كرديم همه بصورت مساوي وسايل دريافت كرده بودند برنامه اي كه بايد در اتاق داشته باشيم با هم هماهنگ كرديم كلاس تجويد قرآن و قرائت به طوري كه هر روز چند سوره كوچك را تلاوت كنيم تا انشاءالله ستاد كاروان 2 برنامه ريزي كامل را به ما ارائه دهد.بعد از صرف نهار و خواندن نمازجهت برگزاري جلسه توجيهي به سالن اجتماعات رفتيم رئوس برنامه هاي قابل اجرا در مدينه را اعلام كردند صبحها از ساعت 9:30 كلاس مناسك حج و اخلاق كه توسط روحاني كاروان وجناب آقاي پرورش نماينده وقت مردم اصفهان در مجلس شوراي اسلامي برگزار ميشودمداحي اهل بيت بعد از اتمام كلاس و نماز جماعت در مسجد نبي انفرادي و آزاد است . هر گونه برنامه جمعي مستلزم همكاري جمع و مجالس متفرقه نيز به اطلاع مي رسد كل صحبت قابل ارائه به اين جمع خسته از راه رسيده همين بود پس از اتمام جلسه با روحاني كاروان به طور جمعي براي زيارت قبر پيغمبر و قبرستان بقيع حركت كرديم ديگر به اذان چيزي نمانده بود براي زيارت اجازه استفاده از بلندگو را نداشتيم جمع خود را فشرده تر كرده در بيرون مسجد مقابل درب جبرئيل به زيارت مشغول شديم جمعيتي دور مارا احاطه كرده بودند هنوز زوار و زائر زيادي وارد مدينه نشده است چند كاروان ايراني وچند كاروان خارجي در مدينه به چشم مي آمدند  ما به علت بسته بودن قبرستان بقيع موفق به زيارت نشديم اينجادر دو نوبت صبح و بعداز ظهر  قبرستان بقيع براي زيارت بر روي مشتاقان باز مي شود  از قرار معلوم صبحها دو ساعت وبعد از ظهرها نيز دوساعت فرصت زيارت داريم بهر حال از پشت ديوار بقيع به زيارت مشغول شديم حال خوبي داشتيم همه درحال گريستن بودند مامورين زيادي در محوطه حضور نداشتند فقط گاه گاهي دونفر با بيسيم ومسلسل به گشت زني ديده مي شدند  هنوز وقت نكرده بودم اطراف خود را بررسي كنم مسجد در مساحت زيادي بنا شده بود و در اطراف آن نيز كارگران مشغول ساخت وساز بودند كارها تعطيل شده بود ولي از شواهد معلوم بود كه براي توسعه مسجد واطراف آن كارهاي عمراني درحال انجام است وقسمتي از اطراف مسجد توسط سنگ مرمر سنگ فرش شده بود مابقي در ساخت وساز  بودند از داخل مسجد صداي قرائت قرآن مي آمد موذن خود را براي گفتن اذان آماده مي كرد مردم از اطراف به سمت مسجد روان بودند مردم بومي مسجد را پر كرده بودند بعضيها در بيرون مسجد اقامه نماز كردند كه منجمله من وهمسفرانم اولین نماز جماعت مغرب را در كنار مردم مدينه وديگر مامومين برگزاركردیم. بعداز اتمام نماز به طرف ديگر مسجد جهت سياحت رفتم ستونهاي قديمي مسجد به رنگ ارغواني است سمت چپ مسجد قديمي نزديك درب خروجي جايگاه اهل صفه هنوز نيز موجود است ومردم از سر و كول هم بالا ميروند. خانه زهراي اطهر هنوز مظلوم است قبور شيخين بين آرامگاه رسول خدا وخانه زهراي اطهر قرار داشت مامورين ملبس به لباس شخصي دور حرم را گرفته اجازه نزديك شدن به آن را نمي دهند پليسهاي يونيفورم پوشيده نيز با بي سيم مواظب نظم و امنيت داخلي بودند در مسجد قديمي ستونهاي معروف قرار دارد كه هر كدام براي خود منزلت و جايگاه خاصي درفرهنگ اسلام دارند ستوني كه ستون توبه است وداستانش زبانزد عام وخاص است ستون وفود كه پيامبر با سفراي كشورهاي ديگر ملاقات مي كرد ستون حارس كه علي از براي حفاظت از رسول گرامي خدا كنار آن مي ايستاد ومنبر رسول خدا كه وسط مسجد قديمي قرار داشت جايگاه اذان بلال حبشي بصورت جالبي درست كردند  داخل مسجد از سنگهاي بسيار زيبايي ساخته و تزئين شده بود كلمن هاي آب با نظم وترتيب خاصي چيده شده بود ليوانهاي يكبار مصرف دركنار كلمن هاي آب كه از مكه  ( چشمه زمزم) مي آورند در كنار آن گذاشته اندو ميگويند كه بيش از 40 تن آب وارد مدينه ميكنند تا نماز گزاران از آن استفاده كنند همه وهمه دست به دست هم دادند تا زيباي ومعنويت مضاعفي را خلق كنند زوار براي اقامه دو ركعت  نمازدر هر جايگاهي باهم به رقابت مي پردازند. براي صرف شام به اقامتگاه برگشتيم در حال رفتن به اقامتگاه به بساط ريخته شده در كف خيابان بر خورد مي كنيم مثل خيابانهاي ايران دست فروشها در اينجا نيز بساط دارند اجناس بنجل و ارزان در اينجا ريخته است انواع وسايل در بساطشان يافت مي شود در بين راه يكي از همسفران با يكي از زوار خارجي كه به زبان فارسي آشنا بود هم صبحت مي شوداوعلاقه خود را با شور وشعف بيان كرد وبه ما فهماند كه امام يك شخصيت جهاني و بشري است .

  به اقامتگاه رسيده شامي  خورديم وبا دوستم براي ديدن فضاي ديگرشهر مدينه به بازار رفتيم بعداز مدتي به اقامتگاه برگشتيم و دفترچه خاطرات خود را درآورده واز حركت تا به حال را وارد نمودم كه فراموشم نشود شب را براحتي براي اولين بار در جوار حرم نبوي به صبح رساندم.......ادامه دارد

جمعه 15 مهر 1390 - 12:39:54 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


عاشقانه ترین هدیه قرن


خواص باور نکردنی شلغم


شخصیت شما چه بویی دارد؟


درختی در قزوین روز عاشورا خون می گرید


دلایل حادثه در کربلا


دلایل حادثه در کربلا


دردناک‌ترین حادثه در کربلا به روایت یک آمریکایی


غذای ضروری برای آقایان را بشناسید


روش فکر کردن افراد موفق


درباره متولدین مردهر ماه این کارها را نباید کرد


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

141860 بازدید

12 بازدید امروز

33 بازدید دیروز

214 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements